محل تبلیغات شما

دنیا نیرزد آن‌که پریشان کنی دلی / زنهار بد مکن که نکرده‌ست عاقلی

این پنج روزه مهلتِ ایّامِ آدمی / آزارِ مردمان نکند جز مغفّلی

باری نظر به خاکِ عزیزانِ رفته کن / تا مجملِ وجود ببینی مفصّلی

دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد / هرگز نبود دورِ زمان بی تبدّلی

مرگ از تو دور نیست، وگر هست فی‌المثل / هر روز باز می‌رویش پیش، منزلی

بعد از خدای هرچه تصوّر کنی به عقل / ناچارش آخری‌ست همیدون که اولی

خواهی که رستگار شوی، راست‌کار باش / تا عیب‌جوی را نرسد بر تو مدخلی

تیر از کمان چو رفت نیاید به شست باز / پس واجب است در همه کاری تأمّلی

مرد آدمی نباشد اگر دل نسوزدش / باری که بیند و خری افتاده در گلی

گر من سخن درشت نگویم تو نشنوی / بی‌جهد از آینه نبرد زنگ صیقلی

 

( قصاید سعدی )

اگر کسی به سپندارمذ نپاشد تخم / گدایِ خرمنِ دیگر کسان بوَد مرداد - مرثیه‌های سعدی

دنیا نیرزد آن‌که پریشان کنی دلی / زنهار بد مکن که نکرده‌ست عاقلی - قصاید سعدی

علم آدمیّت است و جوانمردی و ادب / ور نی ددی به صورتِ انسان مصوّری - قصاید سعدی

تو ,کنی ,سعدی ,آدمی ,باز ,نکرده‌ست ,بد مکن ,که نکرده‌ست ,قصاید سعدی ,دنیا نیرزد ,زنهار بد ,نیرزد آن‌که پریشان ,دنیا نیرزد آن‌که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهد تفکر موسسه حقوقی و بین المللی صلح صدرا