محل تبلیغات شما

ای دل به کامِ خویش جهان را تو دیده گیر / در وی هزار سال چو نوح آرمیده گیر

 بُستان و باغ ساخته و، اندر آن بسی / ایوان و قصرِ سر به فلک برکشیده گیر

هر گنج و هر خزانه که شاهان نهاده‌اند / آن گنج و آن خزانه به چنگ آوریده گیر

هر نعمتی که هست به عالم تو خورده دان / هر لذّتی که هست سراسر چشیده گیر

آوازِ رود و بربط و نای و سرود و چنگ / وین طنطنه که می‌شنوی هم شنیده گیر

روزِ پسین چه سود به‌جز آه و حسرتت / صد بار پشتِ دست به دندان گزیده گیر

 

( قصاید سعدی )

اگر کسی به سپندارمذ نپاشد تخم / گدایِ خرمنِ دیگر کسان بوَد مرداد - مرثیه‌های سعدی

دنیا نیرزد آن‌که پریشان کنی دلی / زنهار بد مکن که نکرده‌ست عاقلی - قصاید سعدی

علم آدمیّت است و جوانمردی و ادب / ور نی ددی به صورتِ انسان مصوّری - قصاید سعدی

گیر ,تو ,گنج ,گیرهر ,آرمیده ,سعدی ,چو نوح ,هزار سال ,وی هزار ,نوح آرمیده ,قصاید سعدی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یزدان گشت سفیران 02141454