محل تبلیغات شما

سر در سرِ هوا  و هوس کرده‌ای و باز / در کارِ آخرت کنی اندیشه سرسری

آن راهِ دوزخ است که ابلیس می‌رود / بیدار باش تا پیِ او راه نسپری

دعوی مکن که برترم از دیگران به علم / چون کبر کردی از همه دونان فروتری

بارِ درختِ علم ندانم مگر عمل / با علم اگر عمل نکنی شاخِ بی‌بری

علم آدمیّت است و جوانمردی و ادب / ور نی ددی به صورتِ انسان مصوّری

از صد یکی به جای نیاورده شرطِ علم / وز حبِّ جاه در طلبِ علمِ دیگری

مردان به سعی و رنج به جایی رسیده‌اند / تو بی‌هنر کجا رسی از نفس‌پروری

باری گرت به گورِ عزیزان گذر بوَد / از سر بنه غرورِ کیایی و سروری

زنهار پندِ من پدرانه است گوش گیر / بیگانگی مورز که در دین برادری

در بارگاهِ خاطرِ سعدی خرام اگر / خواهی ز پادشاهِ سخن دادِ شاعری

گه‌گه خیال در سرم آید که این منم / مُلکِ عجم گرفته به تیغِ سخنوری

 

( قصاید سعدی )

اگر کسی به سپندارمذ نپاشد تخم / گدایِ خرمنِ دیگر کسان بوَد مرداد - مرثیه‌های سعدی

دنیا نیرزد آن‌که پریشان کنی دلی / زنهار بد مکن که نکرده‌ست عاقلی - قصاید سعدی

علم آدمیّت است و جوانمردی و ادب / ور نی ددی به صورتِ انسان مصوّری - قصاید سعدی

علم ,سعدی ,ور ,نی ,ددی ,جوانمردی ,ادب ور ,ور نی ,ددی به ,به صورتِ ,و ادب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها